- دانلود رمان, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان طنز, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان کلکلی, دانلود رمان هیجانی

دانلود رمان اگه میتونی عاشقم کن از الهه آتش

دانلود رمان اگه میتونی عاشقم کن از الهه آتش pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان اگه میتونی عاشقم کن از الهه آتش با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

پسری مهربون و ساده که عاشق میشه ولی زمونه باهاش یار نمیمونه و عشقشو از دست میده اونم به بدترین شکل حالا این عاقا پسر سرد میشه با قلب شیشه ای و برای انتقام با احساسات دخترای قصمون بازی میکنه پنج دختری که وارد بازی این عاقا پسر میشن سوال اینجاس که کدومشون میتونن از این معرکه جون سالم به در ببرند..؟؟

خلاصه رمان اگه میتونی عاشقم کن

فصـل تابستون کم کم از راه رسید و من هم خسته از … درس و دانشگاه و امتحانات دانشگاه راسش بدم نمیومد برم این پسره رو اوسگل کنم یکم بخندیم غافل از اینکه… داشتم چمدونمو میبستم که مامانم از راه رسید. مامان: تارا میشه بپرسم کجا میخوای بری… دو ماه دیگه نامزدیته بخدا این پسره هم خوبه… ببین بخاطرت داره مسلمونم میشه… حوصله جرو بحث نداشتم واس همین گفتم: خب منم دوسش دارم ولی میخوام قبل اینکه دنیا قشنگ مجردیم تموم شه ی سفر مجردی برم و برگردم و شما از شرم خلاص میشین. مامان ک حسابی به وجد اومده بود باشد اومد و صورتمو ی ماچ حسابی کرد.

مامان : عزیزم میدونم که جانو دوست نداری میدونم که جان مرد خشنیه ولی پدرت داره از دست میره بخاطر پدرت بخاطر من… با دو میلیارد سرمایه و پول اومدیم اینجا ولی داریم با دو میلیون بر میگردیم… کاش پامون میشکست و اینجا نمیومدیم ک یه مرد پس فطرت و عوضی با پسرش بیان و حق مارو بگیرن. رفتم بغل مامان و اشکام دونه دونه چکیدن. مامان: گریه نکن فداتشم…. گریه نکم عزیز دلم…. قول میدم بعد برگشتنمون ب ایران باعمه پریات حرف بزنم و طلاق تو رو از اون پسره ب قول خودت میمون بوگندو بگیرم. یهو وسط گریم خندم گرفت. مامانمم فهمید میمون بوگندوعه…

مامانمم ب خنده من خندش گرفت بعد ازکلی خندیدن کلمو گزاشتم رو شونه مامانم. مامانم با لبخند پاشد خوشحال بودم ک این دم آخری تونستم یکم شادش کنم چمدونمو برداشتم… رفتم پیش بابام… پدر پیرم رو تخت دراز کشیده بود دستای پیرشو گرفتم و بوسیدم با خنده بهش گفتم _بابایی من نیستم شلوغ نکنیا. بابام خندید و گفت : برو پدر سوخته مواظب خودت باش. من نمیدونم این باباها چرا همش ب خودشون فوش میدن. مامانم: پاشو برو این دم آخری انقد آتیش نسوزون. _نرم بیام ببینم ی بچه دیه آوردینا.. بعد بگین این ابجیته.بابام ک داشت تختو گاز میزد از خنده مامانمم آخرش طاقت نیاورد و…

دانلود رمان اگه میتونی عاشقم کن از الهه آتش pdf رایگان بدون سانسور