دانلود رمان مسیر مشکی از e.eh رایگان pdf بدون سانسور
دانلود رمان مسیر مشکی از e.esh با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
خواه ناخواه وارد یک مسیر شدم ، یک مسیر پر از گناه ، یک مسیر که کمترین گناه اش قتل است ،یک مسیری که بوی لجن از ده فرسخی اش حس می شود… درون یک لجن زار افتادم… هرچه بیشتر تلاش میکردم از آن لجنزار لعنتی خارج شوم، بیشتر درش غرق می شدم، اینقدر غرق شدم که حال خود هر روز عده ی کثیری آدم را به این لجن زار دعوت می کنم…
خلاصه رمان مسیر مشکی
با سیلی که توی صورتم زد پخش زمین شدم… دستم رو روی لبم گذاشتم… دستم خونی شد … با گریه بهش نگاه کردم … داد زد: آخه عوضی… چی میدونی از سومیتا… چی میدونی از کسی که اگه نبود الان جنازت هم اینجا نبود … یعنی تو اونقدر پستی که از دختری حمایت میکنی که جلو روت بد خواهرتو میگه… میخوای بدونی سومیتا کی بود ؟… می خوای برای یه بار هم که شده درست خواهرت رو بشناسی… به سختی از سرجام پاشدم و گفتم : نه نمی خوام… می شناسنش یه عوضی که مامان و بابام رو کشت…
با سیلی که به اونور صورتم زد دوباره پخش زمین شدم… فریاد زد: د لعنتی… هیچی حالیت نیست… می خوای بگی همه چی حالیمه… سومیتا یه دختر شونزده ساله بود که به خاطر اینکه همه زندگیش خداش بود… از پدرش… از مادرش گذشت… تا گناه نکنه… تا نخواد وارد اون بازی کثیف بشه… ولی وقتی به خواهر کوچولوش رسید… وقتی به بنیتا جونش رسید… وقتی به خواهر دوقلوش رسید… دیگه برید … دیگه گفت باش نکشیدش … براتون دنیا رو می کشم… نتیجش چی شد… شد شیش سال قاتل بودن…
شد شیش سال عوضی بودن… اونم برای چی… برای کسی مثل تو… می دونی وقتی اومد تو دانشگاه چی شد… وقتی ماندانا رو دید چی شد… وقتی دید مامانش اگه پول بهش نرسه میمیره چی شد؟… د عوضی نمی دونی چی شد… به ماندانا پول داد… مامانش رو عمل کرد… اگه سومیتا نبود… الان مامان ماندانا زیر خروارها خاک بود… می دونی وقتی فهمید ماندانا یه داداش کوچیکتر داره چیکار کرد… سعی کرد کاری کنه که درس ماندانا بد شه… تا دیگه جزو اون لیست سیاه نباشه… اگه سومیتا نبود…