دانلود رمان ماه طوفان از زینب ایلخانی بدون دستکاری و سانسور
دانلود رمان ماه طوفان از زینب ایلخانی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
فریماه مرتضوی که به همراه برادرش در یک موسسه مالی اعتباری (برادرش رییس) است، به خاطر طمع برادرش به اجبار پولی را نزول می کند، که با مزاحمت سردسته یکی از بزرگ ترین ارازل و اوباش (باند مافیایی کلاه مخملی) رو به رو می شود و طبق این ماجرا با طوفان صفاری آشنا می شود که…
رمان ماه طوفان
بر عکس تصورم، امروز هم روز چندان خاص و متفاوتى نشد! امروز، با تمام صحنه هاى پیش ساخته ی این چند شب گذشته در ذهنم، فرق داشت. گاهی حالم از تخیل بلند پروازم به شدت بهم میخورد، از این که در این تخیل، از من به عنوان یک کارمند نمونه، یک طور خاص تجلیل می شود و موقعیتم خیلى با قبل توفیر پیدا می کند، اما در واقعیت فقط به یک ربع سکه داخل قاب مخمل ختم شده و دوباره همان صندلی پشت باجه ی شیشه ای نصیبم می شود شاکى ام! نه از سرنوشت، نه از مدیر موسسه، نه از رییس شعبه جدید که برادر خودم است. نه! از هیچ کدام، من فقط از مغزم که این طور
بلند پرواز شده است شاکی ام! تا جایی که به خاطر می آورم، عمه مریم، موفق ترین زن کل خاندان ما بوده است و تمام این موفقیت، در این
خلاصه رمان ماه طوفان
بر عکس تصورم، امروز هم روز چندان خاص و متفاوتى نشد! امروز، با تمام صحنه هاى پیش ساخته ی این چند شب گذشته در ذهنم، فرق داشت. گاهی حالم از تخیل بلند پروازم به شدت بهم میخورد، از این که در این تخیل، از من به عنوان یک کارمند نمونه، یک طور خاص تجلیل می شود و موقعیتم خیلى با قبل توفیر پیدا می کند، اما در واقعیت فقط به یک ربع سکه داخل قاب مخمل ختم شده و دوباره همان صندلی پشت باجه ی شیشه ای نصیبم می شود شاکى ام! نه از سرنوشت، نه از مدیر موسسه، نه از رییس شعبه جدید که برادر خودم است. نه! از هیچ کدام، من فقط از مغزم که این طور
بلند پرواز شده است شاکی ام! تا جایی که به خاطر می آورم، عمه مریم، موفق ترین زن کل خاندان ما بوده است و تمام این موفقیت، در این خلاصه می شود که سال شصت و شش توانست دیپلم بگیرد و در اداره تصحیح کتب درسی، استخدام رسمی شود و حالا قریب به سی سال است که هر روز، خروس خوان از خانه بیرون می رود و چهار بعد از ظهر، با چشم های نیمه باز از فرط خستگی، به خانه می آید و یک خط در میان، کارهای خانه و وظایف مادری اش را انجام میدهد و قبل از ساعت ده، مرغ وار در رخت خوابش بیهوش می شود و همین طور سیر بین صبح خروس خوان و خواب مرغ وار، سی سال
متمادی است که ادامه دارد. البته یک چیزهایی هم تغییر کرده است، مثلا این که عمه، حالا چشم هایش خیلی ضعیف شده است، دیسک گردن دارد و حوصله ی هیچ کس را هم ندارد، تنها آرمان عمه مریم، یک کلمه ی دو بخشی مسخره است: پس انداز و حالم را بد میکند، آن قدر که پس می اندازد! منظورم بچه نیست، عمه همه حقوق و پاداش و داشته هایش را در بانک، روی هم جمع می کند و تنها تفریحش ضرب و تقسیم سود آن هاست که با وضعیت اقتصادی این روزها، هر سال هم ارزش پولش کمتر می شود. عمه هیچ وقت مسافرت نمی رود، آرایشگاه رفتن و لباس خریدن را هم اسراف می داند….