دانلود رمان موهایم را تو بباف از سیده حنانه حسینی بدون دستکاری و سانسور
دانلود رمان موهایم را تو بباف با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
الینا نریمان دانشجوی تئاتر است او در یک خانواده ثروتمند و بیقید با پدری قم.ار باز زندگی میکند و مادرش هم مدتها قبل با استاد موسیقی اش فرار کرده و او را تنها گذاشته است. الینا علاقهای به دنیای پدرش و خانهشان ندارد و همیشه کمبود پدری واقعی و مادری دلسوز را احساس میکند. یک روز در دانشگاه که الینا از روابط روزمره با دوستان و کلاسهایش خسته است، در حال قدمزدن به کافهای به اسم «کافه کتاب» که تازه در نزدیکی دانشگاه بازشده، میرود.
خلاصه رمان موهایم را تو بباف
همانجا جلوی کاناپه زانو زد و گفت تو اگه الان احساسی نسبت به من داری به خاطر تنهایی و دلتنگیته و گرنه مگه میشه دختر جوون و زیبایی مثل تو عاشق یه مرد درب و داغونی مثل من بشه که هم سن پدرشم؟؟ الی اگه من باباهات ازدواج کنم بهت خیانت کردم!!! تو میتونی با خیلی بهتر از من باشی و البته خوشبخت تر!! اجازه ندادم حرفهایش تمام شود با گریه گفتم هاتف به خدا اشتباه میکنی!
احساس من زود گذر نیست من واقعا دوستت دارم…. بهترین در نظر من یعنی تو! سن و سال چه ارزشی داره وقتی من عاشقانه تو رو میخوام… هاتف من تو این سالها هیچ وقت نفهمیدم عشق و عاشقی یعنی چی!! اما با دیدن تو رنگ دنیای من عوض شده. انگار یه چیزی درونم پیدا کردم… یه نوری وارد زندگیم شده و انگار دارم از تاریکی در میام… به خدا اگر به احساساتم پشت کنی به من خیانت کردی!! مگه اینکه… مگه اینکه هیچ احساسی نسبت به من نداشته باشی!!! بلند شد و دوباره به زمین خیره شد و گفت مگه میشه به چشمای تو نگاه کرد و هیچ حسی نداشت؟؟
به خاطر همینه هیچ وقت نگاهت نمیکنم…. نمیخوام منم تحت تأثیر احساسات کاری رو انجام بدم که بعدا پشیمون بشم…هاتف از ازدواج با من پشیمون نمیشی تمام تلاشمو میکنم که همسر خوبی باشم نمیزارم پشیمون بشی… خدا تورو سر راه من قرار داده و نمیخوام از دستت بدم. سمت در رفت و گفت فردا بازم بهت سر میزنم. او رفت و من خیره به در فقط اشک میریختم… اما خوشحالم که تمام حرفهایم را به او زدم…. هاتف لجباز و یک دنده تر از این حرف هاست! نمیدانم آیا ممکن است از حرفش برگردد یا نه!!